سلام
از آنجایی که در عصر حاضر نیاز بشر به وسایل نقلیه هر چه بیشتر شده است و در پی آن نیز آمار تصادفات و صدمات ناشی از بی توجهی و اشتباهات افزایش پیدا کرده است.
یکی از عواقب مهم و خسارتهای مالی ناشی از این تصادفات که در بالا ذکر شد ، کج شدن و به اصطلاح عوام «غُر» شدن بدنه ی اتومبیل می باشد که باعث پیدایش پیشه ای به نام « صافکاری» گردیده است .
در شرح این پیشه باید عرض کنم که کار اصلی این قشر زحمتکش - صافکارها - این است که صفحات فلزی بدنه ی اتومبیل را که بر اثر ضربه کج شده اند به حالت ابتدایی برگردانند و قابل ذکر است که هرچند فرد مورد نظر ماهر باشد ، باز هم اثراتی از آن ضربات بر بدنه ی خودرو باقی می ماند.
آخـــیــــــــــــــــش !!! راحت شدم از این کلمات زبان معیار ...
خوب ادامه میدم ...
اشتباه نکنید موضوع وبلاگم رو عوض نکردم...
متن بالا برای زمینه سازی چند جمله ایه که میخوام در ادامه عرض کنم ...
یکی از دوستان پرسید : هیئت؟ چرا میری هیئت؟ حالا میری هیئت خدا خیرت بده ، چرا هر هفته؟
و از آنجایی که من سرم درد میکند برای اکسپلین ... ببخشید ، توضیح دادن برخی مسائل از این قبیل شروع کردم به سخنرانی ...
" ببین دوست عزیز ، روح ما مثل یک صفحه فلزی صاف و براقه ، مثلاً بدنه ی ماشین ...
جامعه و محیط اطراف هم مثل جاده و خیابون که مسلماً توی خیابون چی هست ؟ ... آفرین ، ماشین ...
حالا اگه ما تو کارهامون دقت نکنیم و خدایی نکرده حواسمون پرت این ماشین های اسپورت و زرق و برق اطرافه جاده بشه ، ممکنه منحرف بشیم و به موانع برخورد کنیم و در نتیجه ...
درسته ، اون موقع است که به صافکاری نیاز پیدا میکنیم ...
حالا هرچی دفعات تصادف ما بیشتر باشه ، به همون نسبت فاصله ی رفتن ما به صافکاری (هیئت) کمتر میشه ... "
البته این رو میدونم که استدلال من ، نه کامل بود و نه زیبا ... اما بخشی از جواب رو میشه از توش بیرون آورد ...
شرمنده پرحرفی کردم ...
یا علی