برای اطلاعات بیشتر

کلیک کنید

وبلاگicon
هیئت یا صافکاری ، مسئله این است ! - عمارگراف


هیئت یا صافکاری ، مسئله این است ! - عمارگراف



درباره عمار
هیئت یا صافکاری ، مسئله این است ! - عمارگراف
گفتگو با عمار
تماس با عمار


اون قدیم ها ...
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90


لینکهای روزانه
تولبار عمارگراف - ammargraph toolbar [4]
مقام معظم رهبری [15]
[آرشیو(2)]


اهالی عمارآباد
چمنــزار آسمان
سفیر دوستی
.: شهر عشق :.
صبح نزدیک
معرفت(استاد حسینی)
ماه و مهر
روز امید
این نجوای شبانه من است
پاورقی
گل نرگس
زندگی کاروانی
ستاره فاران
حاج آقا مسئلةٌ
بی تعارف
سربازخونه
شناخت مقام معظم رهبری
شیعه والپیپر
.. :: دلت را زمین بگذار :: ..
زینت زن=حجاب
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی(پاونا)
من ودنیام تو حجم کوچیک
سایت مطلع عشق
چاپار سافت(دانلود)
سایت عمارگراف(غیرفعال)
عاشقان بقــیــع
پی سی فوتو
دوئل
پایگاه جامع وبلاگ نویسان و طراحان ارزشی استان
در انتخاب خطر،استخاره ممنوع است
انجمن آزاد-دل بده
دلپریزاد
گاه نوشته های یک میلاد
نقش خیال
گرافــ(چریک)ــیک
شبکه اجتماعی عمارگراف

پیگیری پست جدید
 
لوگوی وبلاگ
هیئت یا صافکاری ، مسئله این است ! - عمارگراف


لوگوی دوستان




آمار سر زدن ها
همه سرزدن ها :287862
امروز چند نفر سر زدن : 226
دیروزچند نفر سر زدن: 49
 RSS 

سلام


از آنجایی که در عصر حاضر نیاز بشر به وسایل نقلیه هر چه بیشتر شده است و در پی آن نیز آمار تصادفات و صدمات ناشی از بی توجهی و اشتباهات افزایش پیدا کرده است.

یکی از عواقب مهم و خسارتهای مالی ناشی از این تصادفات که در بالا ذکر شد ، کج شدن و به اصطلاح عوام «غُر» شدن بدنه ی اتومبیل می باشد که باعث پیدایش پیشه ای به نام « صافکاری» گردیده است .

در شرح این پیشه باید عرض کنم که کار اصلی این قشر زحمتکش - صافکارها - این است که صفحات فلزی بدنه ی اتومبیل را که بر اثر ضربه کج شده اند به حالت ابتدایی برگردانند و قابل ذکر است که هرچند فرد مورد نظر ماهر باشد ، باز هم اثراتی از آن ضربات بر بدنه ی خودرو باقی می ماند.

   آخـــیــــــــــــــــش !!! راحت شدم از این کلمات زبان معیار ...

خوب ادامه میدم ...

اشتباه نکنید موضوع وبلاگم رو عوض نکردم...

متن بالا برای زمینه سازی چند جمله ایه که میخوام در ادامه عرض کنم ...

یکی از دوستان پرسید : هیئت؟ چرا میری هیئت؟ حالا میری هیئت خدا خیرت بده ، چرا هر هفته؟

و از آنجایی که من سرم درد میکند برای اکسپلین ... ببخشید ، توضیح دادن برخی مسائل از این قبیل شروع کردم به سخنرانی ...

هیئت

" ببین دوست عزیز ، روح ما مثل یک صفحه فلزی صاف و براقه ، مثلاً بدنه ی ماشین ...

جامعه و محیط اطراف هم مثل جاده و خیابون که مسلماً توی خیابون چی هست ؟ ... آفرین ، ماشین ...

حالا اگه ما تو کارهامون دقت نکنیم و خدایی نکرده حواسمون پرت این ماشین های اسپورت و زرق و برق اطرافه جاده بشه ، ممکنه منحرف بشیم و به موانع برخورد کنیم و در نتیجه ...

درسته ، اون موقع است که به صافکاری نیاز پیدا میکنیم ...

حالا هرچی دفعات تصادف ما بیشتر باشه ، به همون نسبت فاصله ی رفتن ما به صافکاری (هیئت) کمتر میشه ... "

البته این رو میدونم که استدلال من ، نه کامل بود و نه زیبا ... اما بخشی از جواب رو میشه از توش بیرون آورد ...

شرمنده پرحرفی کردم ...

یا علی




مُجرم: میلاد اسماعیل زاده » زمان ارتکاب به جُرم 4:44 عصر روز شنبه 90 مهر 2

اسلایدشو

[ طراحی : عمارگراف ] [ کدنویسی قالب : شهر عشق ]