برای اطلاعات بیشتر

کلیک کنید

وبلاگicon
میلاد اسماعیل زاده - عمارگراف
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


میلاد اسماعیل زاده - عمارگراف



درباره عمار
میلاد اسماعیل زاده - عمارگراف
گفتگو با عمار
تماس با عمار


اون قدیم ها ...
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90


لینکهای روزانه
تولبار عمارگراف - ammargraph toolbar [4]
مقام معظم رهبری [15]
[آرشیو(2)]


اهالی عمارآباد
چمنــزار آسمان
سفیر دوستی
.: شهر عشق :.
صبح نزدیک
معرفت(استاد حسینی)
ماه و مهر
روز امید
این نجوای شبانه من است
پاورقی
گل نرگس
زندگی کاروانی
ستاره فاران
حاج آقا مسئلةٌ
بی تعارف
سربازخونه
شناخت مقام معظم رهبری
شیعه والپیپر
.. :: دلت را زمین بگذار :: ..
زینت زن=حجاب
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی(پاونا)
من ودنیام تو حجم کوچیک
سایت مطلع عشق
چاپار سافت(دانلود)
سایت عمارگراف(غیرفعال)
عاشقان بقــیــع
پی سی فوتو
دوئل
پایگاه جامع وبلاگ نویسان و طراحان ارزشی استان
در انتخاب خطر،استخاره ممنوع است
انجمن آزاد-دل بده
دلپریزاد
گاه نوشته های یک میلاد
نقش خیال
گرافــ(چریک)ــیک
شبکه اجتماعی عمارگراف

پیگیری پست جدید
 
لوگوی وبلاگ
میلاد اسماعیل زاده - عمارگراف


لوگوی دوستان




آمار سر زدن ها
همه سرزدن ها :281468
امروز چند نفر سر زدن : 13
دیروزچند نفر سر زدن: 5
 RSS 

سلام

نمیدونم چرا ما آدما اینقدر عجیبیم ؟

بعضی وقتها چرا اینقدر یه دنده میشیم و از حرفمون کوتاه نمیایم ؟

باید قبول کنیم که همیشه میتونیم بهترین رو انتخاب کنیم و هیچوقت برای بهتر شدن ، حتی برای فکر کردن به بهتر شدن دیر نیست؟

فقط باید اراده کنیم و به خودمون جرات بدیم و با شجاعت بگیم : " این انتخاب درست تره ... "

         - میدونید واسه چی این رو گفتم ؟ حدس بزنید داشتم چیکار میکردم ( همون کار همیشگی ... )

        خدا هم میخواست با این کارش (تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه ) به ما این رو یاد بده ...

        میخواست یاد بده که همیشه میتونید بهترین باشید ...

یا علی

 



مُجرم: میلاد اسماعیل زاده » زمان ارتکاب به جُرم 4:0 عصر روز چهارشنبه 90 آذر 23


-          خب ، محرم هم که تموم شد ، دیگه بریم به کارمون برسیم ...

-          چی تموم شد ؟

-          محرم دیگه ... عزاداری و مسجد و ... دیگه برمیگردیم به وضع عادی ...

-          اه ، که اینطور ... راستی ، قبل محرم داداشت رو دیدم ؛ مشکی پوشیده بود ، ریش گذاشته بود ... اتفاقی افتاده؟

-          آره ... پدربزرگم فوت کرد ...

-          خدا بیامرزه ... چرا به من نگفته بودی ؟ حالا کِی فوت کرد؟

-          خدا رفتگان شما رو بیامرزه ... یک ماهی میشه ...

-          پس داداشت چرا تا این موقع سیا پوشیده ؟ یک ماه که گذشته ...

-          شوخیت گرفته ... کم نیست که ، بزرگ فامیله ، خیلی عزیز بود ... حداقل تا چهلمش سیاه میپوشیم!

-          پس چون عزیز و مهم بوده ... پس لابد امام حسین (علیه السلام) مهم نبوده و یا عزیز نبوده که فردای شهادتش دیگه عزاداری رو تعطیل کردی؟!

-          اه ... آخه ... میدونی ...

------------------------------------------------------------------

سلام

این شعر روزی امروز صبحهم بود ... گفتم تو قالب یه طرح بذارم که ببینید ...

التماس دعا ...

امان از دل زینب

اندازه بزرگتر در ادامه مطلب

یا علی

ادامه مطلب...


مُجرم: میلاد اسماعیل زاده » زمان ارتکاب به جُرم 3:9 عصر روز پنج شنبه 90 آذر 17


به نام عشق ...

حرف حرف یک روز و دو روز ، یک نفر و دو نفر ، یک داغ و دو داغ که نیست ...

حرف مردهای جنگی و قوی فقط نیست ...

در اوج حادثه دیگر مجال ارزیابی میزان جنگ آوری نبود ...

از علمدار رشید که یل بنی هاشم است تا علی اکبر جوان که شاگرد رزم کلاس عباس است تا حتی قاسم نوجوان و ...

و حتی تر ؛ دیشب همه میگفتند : کوچکترین شهید آل پیمبر (صلی الله ...) بوده ... شش ماه بیشتر نداشته ...

تیر سه شعبه برای کسی است که شمشیر بر او کارگر نباشد ... برای مردی جنگی که نتوان به او نزدیک شد ... نه برای ...

نه برای نوزاد شش ماهه ... تیر از قدش بیشتر بود ... اما ...

کوچکترین شهید ؟ ... یعنی کوچکتر از او نبوده ؟ ... مگر می شود کمتر از شش ماه هم ناله سر دهد؟ ...

شش ماهه که به دنیا آمده و شش ماه هم زندگی کرده ... ممکن است بشود با کودک شش ماهه هم کینه ورزید؟

اگر هم بشود ؛  با کودکی که به دنیا نیامده که نمی شود خصومت داشت ... می شود ؟

درست است ... یادم آمد ... فراموش کرده بودم باز ماجرای مدینه را ... ماجرای در سوخته را ... ماجرای ناله را ...

ای کاش فدک این همه اسرار نداشت

ای کاش که خانه در و دیوار نداشت

فریاد دل محسن زهرا این بود

ای کاش که درب خانه مسمار نداشت ...




مُجرم: میلاد اسماعیل زاده » زمان ارتکاب به جُرم 1:57 عصر روز شنبه 90 آذر 12


الحمد لله الذی جعلنا من امت محمد (صلی الله علیه و آله)

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابیطالب (صلوات الله و سلامه علیه)

الحمد لله الذی جعلنا من المتوسلین بفاطمة الزهرا (سلام الله علیه )

الحمد لله الذی جعلنا من المحبین الحسن بن علی (علیه السلام)

الحمد لله الذی جعلنا من المجانین الحسین (علیه السلام) ...



مُجرم: میلاد اسماعیل زاده » زمان ارتکاب به جُرم 11:38 صبح روز شنبه 90 آذر 12


سلام

این فایل رو به بهانه تاخیرهام بهتون تقدیم میکنم.

خواستم یه جورهایی این تاخیر رو از دل مخاطبها در بیارم ...

دانلود آثار منتخب عمارگراف

یا علی



مُجرم: میلاد اسماعیل زاده » زمان ارتکاب به جُرم 7:27 عصر روز جمعه 90 آذر 11


 به نام عشق ...

محرم ... از بچه گی وقتی این اسم رو میشنیدم ، یاد پرچمهای سیاه و سبز و قرمز می افتادم ...

یاد مسجد ، یاد تکیه ، یاد دسته عزا می افتادم ...

با این اسم بزرگ شدم ، نهال زندگیم با اشکهای مادرم موقع روضه پا گرفت ...

استواری رو از قدمهای پدرم تو صف زنجیرزنی یاد گرفتم ...

یه چیز جالب از تمام اینها یاد گرفتم اون هم مفهوم وابستگیه ...

شاید براتون سوال باشه که اینها به وابستگی چه ربطی داره ؟!

قاتل من زهر شرربار شد/قاتل مادر در و دیوار شد

وقتی میرم هیئت ، به یاد کربلا می افتم و عاشورا و امام حسین (علیه السلام) اما یه حسی تو دلم میگه نباید سردار رشید کربلا ، ابوالفضل رو از یاد ببری که اگه نبود ...

وقتی میام در مورد برادری فکر کنم که تمام آرزوش رسوندن آب به بچه های خیمه بود ، یادم میاد که اون فقط از یه چیز می ترسید اون هم شرمندگی بود ...

شرمندگی جلوی یه خواهر ، خواهری که پدرش اون و برادرش رو بهش سپرده بود ... اون خواهری که مثل کوه پشت برادراش ایستاده بود ...

حتی وقتی بچه های خودش رفتن سمت میدان و تکه تکه شدن ، خم به ابرو نیاورد .. این صبر ، این استواری ، این وقار رو از کجا آورده بود ...

آره از پدرش به ارث برده ... حیدر کرّار ... امیرالمومنین ... همون آقایی که تو تنهایی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هیچوقت میدون رو خالی نکرده بود ...

هیچوقت نترسیده بود ... هرگز کمر خم نکرده بود ... نه ، اشتباه کردم ؛ یه بار کمر خم کرده بود ...

یادتون میاد کِی بود ؟کجا بود ؟

آره تو کوچه بود ... یادمه سر و صدا میومد ... بوی هیزم ... غلاف شمشیر ... مسمار ... یه صدای سیلی اومد ... آره همون موقع بود که کمر حیدر کرّار خم شد ... همون موقع بود که حسن (علیه السلام) ناله زد : " وای مـادرم ... "




مُجرم: میلاد اسماعیل زاده » زمان ارتکاب به جُرم 8:6 عصر روز سه شنبه 90 آذر 8


این بیرق علمدار / هنوز رو زمین نیوفتاده ...



مُجرم: میلاد اسماعیل زاده » زمان ارتکاب به جُرم 2:19 عصر روز جمعه 90 آذر 4


سلام بر تمامی دوستان ، عزیزان ، مخاظبان ، اهالی وبلاگستان ، شبکه من ، شبکه تو ، ....

ببخشید ... از دست این برنامه ها ، ما رو هم منحرف کرد ...

خوب بگذریم ، همونطور که از عنوان مطلب بر میاد با اجازه تون راهی کوی یار هستم و با حفظ سِمَت (اگه خدا قبول کنه) نائب الزیارة همه شما ...

بالاخره یک انتظار حدوداً یکساله به سر رسید و میتونم دوباره برم به یکی از شهرهای عشق ...

بیخیال این کلمات و جملات ... به لطف خدا و با اذن آقا داریم میریم مشهد ...

متعاقباً یه چند روزی هم از دست من خلاص میشید ... پس تا میتونید از این فرصت استفاده کنید ، چون وقتی برگردم کلی حرف برای گفتن دارم ...

برای دانلود سایز اصلی کلیک کنید!!!

تصویر بالا هم اصلاح شده ... هر کی بگه چه تغییری کرده یه جایزه بهش میدم!(البته مادی بودن جایزه در دست بررسیه...)

یا علی

 

 



مُجرم: میلاد اسماعیل زاده » زمان ارتکاب به جُرم 12:8 عصر روز دوشنبه 90 آبان 23


سلام

فکر کنم رکورد رو شکستم ... می پرسید چه رکوردی؟؟؟ رکورد زیر قول زدن (به مطالب گذشته مراجعه کنید!)...

بتونم و خدا بخواد یه طرح بهتر میزنم.این رو هم که می بینید به سفارش یکی از دوستانه که ازم طرح خیلی شاد خواسته بود ...

برای دانلود سایز اصلی کلیک کنید!!!

یا علی



مُجرم: میلاد اسماعیل زاده » زمان ارتکاب به جُرم 10:38 عصر روز یکشنبه 90 آبان 22


سلام

اینجا وقتش رسیده که به قولم عمل کنم و اگه خدا بخواد اولین کار با کیفیتم رو آپ کنم ، ان شاءالله به برکت قدوم امام هادی (علیه السلام) همه به سمت خوبی ها هدایت بشیم...

امام هادی (علیه السلام)

یا علی



مُجرم: میلاد اسماعیل زاده » زمان ارتکاب به جُرم 3:31 عصر روز جمعه 90 آبان 20

<      1   2   3   4   5   >>   >

اسلایدشو

[ طراحی : عمارگراف ] [ کدنویسی قالب : شهر عشق ]