باز این دل من رفت و رسید تا خودِ گُنبد باز این دل من برده چشم رو به سیاحت
گفتم به دلم : کجا میری تو شب بارون گفتش که میرم ، پیش کریمی به زیارت
گفتش که میخوام با هم بریم تا پیش آقا بعدش به سوی مشهد تو کرد اشارت
اون گفت که آقا خود عشق و خود نور رفتن پیش آقا یعنی اون اوجِ عبادت
من هم با دلم اومدم آقا پیش صحنت تا که بگیرم اذن ورودم با صدایت
گفتن بهمون اشک چشا ، اذن ورودِ پس با اجازت دارم میام زیر لوایت
گفتی به دلم سه بار میام پیش شما ، من یک بار توی قبر ، یه بار حساب ، یه بار شفاعت
پس آقا دلم منتظرِ اون روزه خوبه که بگی : بیا این هم براتِ کربلایت
مُجرم: میلاد اسماعیل زاده » زمان ارتکاب به جُرم 3:38 عصر روز یکشنبه 90 خرداد 29