به نام خودش ...
همیشه به این فکر میکنم...شاید "همیشه" زیاد باشه...ولی بعضی وقتها فکر میکنم ، که چرا این رو بهمون گفته...
شاید خواسته انتظاراتش از ما رو یه جور مستقیی بیان کنه ، یه جوری که همش تکرار کنیم و یادمون نره...
خدا رو میگم که بهمون گفته آخر نماز که کارتون تموم شد باید سلام کنید,من هم با سلام کردن مسئله ای ندارم،ولــــــــــی ...با اونجاییش که میگیم «السلام علینا و علی عبادالله الصالحین» ...
نمیدونم شاید فقط من اینجوری ام،ولی به نظرم خوبه روش فکر کنیم...
که واقعاً «عبادالله الصالحین...» یا فقط از رو عادت «عبادالله الصالحین»...
میگن خوب نیست آدم وسواس داشته باشه...ولی ناخواسته اینجای نماز رو با شک میخونم...
با شک به اینکه ,
چقدر آدمم که بخوام مومن باشم...
با شک به اینکه ,
چقدر مومنم که بخوام صالح باشم...
با شک به خودم به نیّتم به ...
.
.
.
ولی بعد از همه ی این شکها و نا امیدی هایی که از خودم دارم...
هنوز سرپام...
میپرسید چطور؟؟؟
چون به رحمتش به کرمش به بزرگیش و به خیلی چیزهایی که داره و لغت مناسبی براش پیدا نمیکنم ایــمــان دارم!
آره...ایمان دارم و جلو میرم...
یا علی